وقتی که نگاهت میشینه رو دیوار اتاقم عکس تو تو قاب چوبی دوباره میاد سراغم یاد اون روزا می افتم با تو بودن زیر بارون وقتی که شرمنده بودن پشیمون لیلی و مجنون یاد اون شبا می افتم لب اون چشمه ی جاری که گرفت از ما یه عکاس دو تا عکس یادگاری یکی شون عکس تو بود و یکی شونم مال من بود کجا فکرشو میکردیم آخرش جدا شدن بود زیر رعدو برق تقدیر.من و تو با هم شکستیم توی رویاهامون اما هنوزم صاف و یه دستیم گل سرخی که تو دادی بعد پرواز تو خشک شد خشکش اینجا روی طاقچس خاطرش هست و خودش مرد توی میدون زمونه من و تو بازی رو باختیم تقصیر طالع ما بود سرنوشتو خوب شناختیم مث اون کلاغ قصه که نمیرسید به خونه دوس نداشت که مال هم شیم دست بی رحم زمونه اسمش اینه که تو رفتی یادگاریت رو به رومه تو رو داشتن تا همیشه منتهای آرزومه بی گناهی اما کوچت چه آتیشی زد به ریشه م همیشه بهت میگفتم نباشی دیوونه میشم میدونی ما بی گناهیم جرممون فقط وفا بود هیچ دلی راضی نمیشه که بگه تقصیر ما بود مخمل خاطره ی تو توی صندوقچه ی چوبی خوابیده مثل یه قصه پر راز و پر خوبی تو رو میسپرم به دست صاحب پونه و خورشید اما افسوس و صد افسوس که تو رو به من نبخشید...